بره ی ناقلا به دانشگاه می رود/قسمت چندم
نویسنده: علی ذکوی
یکی-دو قسمت از بره ی ناقلا قبلا منتشر شد و به دلایلی از جمله حساسیت بره ی ناقلا به کیسه و گونی و صندوق عقب و… نود و پنج درصد از آن سانسور اختیاری شد اما….
آن بره ی ناقلا سرانجام امتحان غول (نام امتحان کنکور به زبان گوسفندی) داد و وارد دانشگاه شد. اما نه دانشگاه آدما. بلکه خود حیوانات یک دانشگاهی داشتند که علوم مخصوص به خودشان را می خواندند که اوایل یعنی آن زمانی که عموم حیوانات به جهت کسب علم و دانش به آنجا می رفتند به آن دانشگاه می گفتند. اما بعدها گاوها اعتراض کردند که بخش دوم دانشگاه شبیه اسم ماست. باید اسمش را تغییر دهید. گاو بودند دیگر! نمی دانستند گاه با گاو فرق دارد. بنابراین اسم دانشگاه را به مدرکستان تغییر دادند. برای لفظ “دانشجو”هم تا مدتها اعتراضاتی بر پا بودند مخصوصا گاوها و بزها می گفتند حیوانات دیگر به دلیل علاقه ی ما به “جو” می گویند “دانشجو” و می خواهند ما را مسخره کنندحیوانات دیگر می گفتند این جو مخفف جویدن است یعنی “دانش جویدن”. باز موشها و گرزه ها اعتراض کردند. تصمیم بر آن شد که به جای لفظ “دانشجو” بگویند “علفه” و برای آن استدلال های گوناگونی نقل کرده اند از جمله اینکه هدف از علم آموزی کسب مهارت برای یافتن و ساختن علف و علوفه است. و به استادان علافه می گفتند(لام مشدد است). لازم به ذکر است که این لغت هیچ گونه قرابت معنایی با “علاف”ندارد.
گاوها به ندرت به دانشگاه می رفتند و اگر هم می رفتند اصلا درس نمی خواندند. استادان از شدت بلاهتشان کلافه می شدند بزها هم “علفه” بودند و گله ای به دانشگاه می رفتند. بیشتر اوقات روی میز استاد دراز می کشیدند و یا به خواب می رفتند یا نشخوار می کردند. بره ی ناقلا به شدت اهل مطالعه بود او درسها را یکی پس از دیگری با موفقیت می گذراند و مدام در حال تفکر و مطالعه و تحقیق بود بعضی از استادان به او می گفتند هر چه کمتر بدانی به نفعت است عده ای دیگر می گفتند بابا ول کن. خودتو کشتی. حالا ما این همه درس خوندیم کجا رو گرفتیم. اما بره ی ناقلا دست از تلاش بر نمی داشت. حول و حوش ۱۶ آذر بود بره ی ناقلا می دانست که آدمها چنین روزی را به نام روز دانشجو نام گذاری کردند از رئیس مدرکستان خواست تا او هم چنین روزی را در تقویم به نام “روز علفه یا علافان” نام گذاری کند. رئیس دانشگاه پذیرفت قرار شد به همین مناسبت جشنی برپا کنند. گاوها و بزهای علاف(تقصیر من چیه؟خودشون به جای کلمه ی علفه از کلمه ی علاف استفاده می کردند) بلافاصله دست به کار شدند و جشن مفصلی را برای روز علافان تدارک دیدند رئیس دانشگاه پیش سلطان جنگل رفت و نامگذاری این روز را از ابداعات خودش برشمرد. گاو پیشانی سفید به عنوان سخنران روز جشن انتخاب شد چند بز و گاو و گوسفند توانستند در همین ایام محدود مقداری علوفه ی قدیمی را رنگ کنند و به عنوان علوفه ی تازه به دفترخانه ی همایش فرستادند و با پرداخت مبلغی اسم خودشان را به عنوان علافان برتر در نشریه ی همایش ثبت کنند و روز همایش از آنان تقدیر شد. در پایان این همایش از بره ی ناقلا دعوت کردند تا به روی سن بیاید سپس یکی از گاوها ملقب به گاو شاخدار پشت تریبون رفت و شروع به تبلیغ رزومه ی خودش کرد: از افتخارات من این است که سه ترم مشروط شدم و نصف واحدهایم را با نمره ی ده قبول شدم و نصف دیگر را با تقلب و سفارش و …. اما این بره ی ناقلا مدام سرش توی کتابهاست. او یک امل و خرخوان به تمام معناست(در این لحظه خرها به شدت اعتراض کردند که افتخار ما این است که بجز امروز،هر گز پایمان به مدرکستان و مدرسه و مکتب باز نشد ما خودمان مدرک جعل می کنیم و نیاز به تحصیلات عالیه نداریم.) گاو شاخدار ادامه داد که هم اینک بره ی ناقلا برنده ی تندیس احمق ترین حیوان مدرکستان می شود همه ی حیوانات با هم خندیدند و گاو پیشانی سفید از این همه چرب زبانی گاو شاخدار به وجد آمد سپس یکی از پست های مهم چمنزار یعنی “مدیر داخلی سبد علوفه ها” را به این گاو با مزه داد و یکی از الاغها با لگدی محکم بره ی ناقلا را از روی سن به پایین پرتاب کرد که در نتیجه ی این پرتاب سه امتیازی یکی از دستها و یکی از پاهایش شکسته شد او هم اکنون در بیمارستان ۹۶ تختخوابی بستری است و هنوز هم دارد کتاب می خواند. هم اکنون با خبر شدیم که گاو پیشانی سفید به همراه گاو شاخدار و چند راس حیوان دیگر به همراه تعدادی کلاغ دوربین به دست از بره ی ناقلا عیادت کردند.
روز دانشجو مبارک.
