چرا امام حسین(ع) قیام کرد؟
نویسنده: عبدالحسین منگشتی
هدف قیام امام حسین(ع) در آن برهه از تاریخ احیای ارزش های راستین دین جدش رسول الله(ص) و امر به معروف و نهی از منکر و برپا داشتن(اقامه) نماز بوده است.
پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) تا زمان شهادت امام حسین(ع) تقریبا پنجاه سال طول کشید و در این زمان سنت پیامبر دچار تحریفاتی شده بود بطوریکه می توان گفت: به احکام اسلامی عمل نمی شده و از دین اسلام فقط پوسته ی از آن برجا مانده بود؛
اما امام بزرگوار مشاهده می کرد این دینی که در بین مردم حاکم است با دین جدش فاصله ها دارد و انحرافات روز به روز بیشتر می شود و به همین خاطر جان خود و خانواده ش را در جهت احیای ارزش های راستین اسلام تقدیم کرد تا جلوی این کجروی ها و انحرافات را بگیرد.
اما اکنون پس از ۱۴۰۰ سال از شهادت امام و یاران باوفایش در کربلا میگذرد و مردم ایران نیز خود را پیرو امام می دانند و در این ایام به عزاداری می پردازند؛
نکاتی لازم است که مردم و عزاداران واقعی امام حسین(ع) مد نظر داشته باشند:
لباس مشکی پوشیدن، سینه زنی، زنجیر زنی در این ایام نشانه و نماد غم و ماتم در بین پیروان امام است حتی در کشورهای دیگر نیز شاهد آن نیز هستیم و با این نمادها در این ایام، یاد قیام حسین(ع) زنده می شود. اما ما نباید فقط به همین ها اکتفا کنیم بلکه باید پیرو واقعی امام باشیم در همه زمینه ها؛ از نماز خواندن گرفته تا بقیه شعائر اسلامی.
یک فرد شیعه ابتدا باید نماز خود را بپا دارد، در زمان شهادت امام حسین مردم، فرماندهان و لشکریان یزید نیز می خواندند.
ما همه ساله شاهد هستیم در روز عاشورا در هنگام اذان جمعیت کثیری در حال زنجیرزنی و سینه زنی هستند و عده ی کمتری در حال نماز ظهر روز عاشورا هستند.
لقمه حرام
امام حسین(علیهالسلام) بارها لشکر یزیدیان را نصیحت کردند؛ حتی با برخی به صورت اختصاصی نیز به گفتگو نشستند؛ اما این هدایتگریها بینتیجه ماند و تنها افراد اندکی به دعوت امام لبیک گفته و راه سعادت را در پیش گرفتند؛ اما چرا؟ چرا دم مسیحایی حضرت اباعبدالله در برخی کوچکترین تأثیر را نداشت؟ چرا نفَس امام هم در برخی کارگر نبود؟
حضرت اباعبدالله(علیهالسلام) در خلال نصیحتها و خطبههای خویش که سپاهیان عمر سعد را نصیحت میکردند؛ فرمودند: 《همانا من شما را به راه کمال دعوت میکنم. پس کسی که از من اطاعت کند از سعادتمندان و کسی که از من نافرمانی کند از هلاک شدگان است. همه شما از سفارش من سرپیچی میکنید و کلام مرا گوش نمیدهید زیرا شکمهای شما از حرام انباشته شده و قلبهای شما مُهر خورده است. وای بر شما آیا ساکت نشده و به من گوش نمیدهید!»(بحارالانوار،ج ۴۵،ص۸)
این بیان نورانی لقمه حرام را مانعی بسیار قوی دانسته که چشم دل و قلب انسان را کور کرده و نمیگذارد که فرد خورشید هدایت را دیده و به دنبال آن به راه بیافتد. پس باید علت کم نتیجه بودن نصیحتهای حسینی را در شکمهایی جستجو کرد که از حرام پر شده است.
شخصی خدمت امام باقر(علیهالسلام) رسید و عرض کرد من در عبادت زیاد کوشش نمیکنم و اهل نماز و روزه مستحبی نیستم؛ بلکه تنها به واجبات اکتفا میکنم؛ ولی از لقمه حرام دست میکشم. امام
به او فرمودند:«أَيُّ الِاجْتِهَادِ أَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْج؛ کدام کوششی بهتر است از حفظ عفت در شکم و شهوت» حفظ شکم از لقمه حرام و راه ندادن کسبهای حرام در زندگی اهمیت بالایی داشته و از اینجاست که میبینیم
در مکتب اهل بیت برای آن اهمیت قائل شده است.
به درستی که باید تلاش و کوشش برای ترک لقمه حرام را برترین تلاشها و عفت در شکم و شهوت را برترین عبادت بدانیم؛ زیرا در سایه این پاکی و پاکدامنی است که نماز و روزه و دیگر واجبات ارزش یافته و اثرگذار میشود.
مسولین جمهوری اسلامی و خدمت به مردم
با تشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی در کشورمان، انتظاراتی در افکار جامعهی مسلمان ایران ایجاد شد. آنان توقع داشتند که مسئولینِ پس از انقلاب، افرادی با تقوا و به دور از خواسته و منفعتطلبیهای شخصی باشند و از موقعیت حکومت، تنها برای خدمت به مردم استفاده نمایند.
مبادا افرادی که در پستهای مختلف حکومتی به قدرت میرسند، از مسیر صحیحِ خدمتگذاری خارج شده و در منجلاب دنیاپرستی و قدرتطلبی گرفتار شوند.
بخشهایی از توصیههای امیر المؤمنین علی (علیه السلام) به مالک اشتر در هنگام اعطای ولایت مصر، خدمتتان تقدیم میگردد.
«مهربانى و محبت و لطف به رعیّت را شعار قلب خود قرار ده، بر رعیّت همچون حیوان درنده مباش که خوردن آنان را غنیمت دانى، که رعیّت بر دو گروهند: یا برادر دینى تواند، یا انسانهایى مانند تو، پس اگر گناهى از آنان سر مىزند یا مشکلاتی بر آنان عارض مىگردد، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهى مرتکب مىشوند، آنان را ببخشاى و بر آنها آسانگیر، آنگونه که دوست دارى خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد؛ چرا که تو از نظر قدرت برتر از آنانى، و آن که بر تو ولایت دارد بالاتر از تو مىباشد، و خداوند برتر از آن کسى که تو را والى مصر نموده. خداوند کفایت امور رعیّت را از تو خواسته، و به خاطر آنان تو را در عرصه آزمایش قرار داده.
از گذشتى که از مردم کرده اى پشیمان مشو، و بر کیفرى که داده اى شاد مباش، و به خشمى که راه بیرون رفتن از آن وجود دارد شتاب مکن، و فریاد مزن که من بر شما گمارده شده ام، فرمان مى دهم باید اطاعت شوم؛ که این وضع موجب فساد دل، و کاهش و ضعف دین، و باعث نزدیک شدن زوال قدرت است.
…. خدا و مردم را از جانب خود و خواص از خاندانت و کسانى از رعیّتت که به او علاقه دارى انصاف ده، که اگر انصاف ندهى ستم کردهاى، و هر که به بندگان خدا ستم کند خداوند به جاى بندگان ستمدیده خصم او مىباشد، و هر که خداوند خصم او باشد عذرش را باطل کند، و شخص ستمکار محارب با خداست تا وقتى که از آن مَنصب عذل شود و یا توبه کند.
چیزى در تغییر نعمت خدا، و سرعت دادن به عقوبت او، قوىتر از ستمکارى نیست، که خداوند شنواى دعاى ستمدیدگان، و در کمین ستمکاران است.
باید محبوبترین امور نزد تو میانه ترینش در حق، و همگانى ترینش در عدالت، و جامعترینش در خشنودى رعیّت باشد، چرا که خشم عموم، خشنودى خواص را بىنتیجه مىکند، و خشم خواص در برابر خشنودى عموم، قابل عفو است.»
پس مسولین در جمهوری اسلامی باید خود را خدمتگزار مردم بدانند و به فکر برطرف کردن مشکلات و گرفتارهای مردم باشند در این شرایط تحریم ها و مشکلات اقتصادی بوجود آمده باید خود را در کنار مردم ببیند و از آلام آنان بکاهند نه اینکه روزانه شاهد اختلاس، رانت، فیش های نجومی و…. باشیم