تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ 20 رمضان 1445 Friday, 29 March , 2024
4

فاجعه سیل و خسارات دومینو وار آن در استان های شمالی و سپس استان های غربی ما را وا می دارد که از خود بپرسیم چرا چنین شده است؟

  • کد خبر : 3564
  • ۱۳ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۴
فاجعه سیل و خسارات دومینو وار آن در استان های شمالی و سپس استان های غربی ما را وا می دارد که از خود بپرسیم چرا چنین شده است؟

  فاجعه سیل و خسارات دومینو وار آن در استان های شمالی و سپس استان های غربی ما را وا می دارد که از خود بپرسیم چرا چنین شده است؟ فارغ از عامل طبیعی یا انسانی این فاجعه، به نظر میرسد برای پاسخ دادن به این سوال، باید قدری به گذشته برگردیم و تاریخ توسعه […]

 

فاجعه سیل و خسارات دومینو وار آن در استان های شمالی و سپس استان های غربی ما را وا می دارد که از خود بپرسیم چرا چنین شده است؟

فارغ از عامل طبیعی یا انسانی این فاجعه، به نظر میرسد برای پاسخ دادن به این سوال، باید قدری به گذشته برگردیم و تاریخ توسعه در سرزمین ایران را کمی بکاویم.

مساله محیط زیست، موضوعی است که کمتر در کانون توجه روشنفکران و کنشگران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قرار داشته است. از آغاز تماس ایرانیان با دنیای مدرن، مفاهیمی مثل توسعه دموکراسی، اقتصادی و تکنولوژیکی و بسیاری مسائل سیاسی و اجتماعی کلان دیگر بیشترین توجه روشنفکران را به خود جلب کرده است اما شاید بتوان گفت که مسائل محیط زیستی اولویتی برای این کنشگران نداشته است.

دربین فعالان روشنفکری و نخبگان جامعه، در نسل های مختلف آنان، پیش و پس از انقلاب، کمتر نگاه نقادانه ای به نتایج زیست محیطی توسعه ی سرمایه محور شده است. این بی تفاوتی آشکار، عملأ نگاهی که حاکی از توسعه و تسلط همه جانبه به طبیعت بوده است را به عنوان تنها راه نجات بخش دانسته و تایید کرده است. نخبگان فکری با این رویه بی تفاوتی، به نوعی شکل بی رویه توسعه شهرها، تولید اقتصادی انبوه ولی بی توجه به ظرفیت محیط زیستی و تسلط بر منابع طبیعی را قبول کرده اند بدون آنکه مساله اخلاق توسعه را واکاوی کنند.

به نظر میرسد به دلایل اجتماعی و اشتباهاتی که از لحاظ توسعه اقتصادی مرتکب شده ایم،بدنه کشاورزی ایران کاملا دچار خسارت شده و دهقان ایرانی به عنوان یک طبقه اجتماعی نابود شده است.سیل مهاجرت به شهرهای بزرگ مبین این ادعاست.

بخشی از اعتراضات مردم شهرهای مختلف در سال گذشته را نیز میتوان در همین راستا قلمداد کرد.

بیکارشدن کشاورزان و تشدید حاشیه‌نشینی، بی‌شک چنین التهابات سیاسی و شورش‌هایی را در پی خواهد داشت.

واقعیت این است که سالهاست با دستکاری و دست اندازی حریصانه به طبیعت برای تامین غذا، رشد و توسعه اقتصاد و اشتغال و نظایر آن، طبیعت را به شدت فرسوده کرده و به بالاترین میزان فرسایس خاک و بیشترین نرخ فرونشست زمین و یکی از آلوده‌ترین و زباله‌سازترین کشورها رسانده ایم. پاک تراشی جنگلها در شمال و زاگرس برای توسعه خطوط ارتباطی و گسترش شهرسازی و معدن کاری عامل شتاب دهنده تخریب محیط زیست بوده است.

نخبگان ایرانی، بی توجه به نابودی باغ ها، تجاوز به حریم رودخانه ها و واگذاری منابع طبیعی به نهادهای مختلف، عملا مهر تأییدی بر این رویه مخرب زده است. بیراه نیست اگر بگوییم بخشی از مشکل کنونی متوجه نخبگان فکری جامعه ایرانی ست.

درسطح دولت ها نیز کسانی که شعار حفظ بافت سنتی میدادند، عملا به خلاف آن، اقدام به تقویت این رویه مخرب کرده اند؛ غافل از آنکه میتوان با هزینه‌هایی کمتر، خسارت‌های اندک‌تر به طبیعت، همراهی مردمی و نخبگانی بیشتر و تنظیم سند توسعه براساس توانمندی‌های بومی هر منطقه، می‌توان توسعه‌ای پایدارتر برای مردم و طبیعت به ارمغان آورد؛ بدون آنکه مجبور به تن‌دادن به غلبه تفکر‌ سرمایه محور صرف شد.

اینک محیط زیست شکننده شده است و وظیفه ما در قبال این شکنندگی، آگاهی بخشی است.

قدم اول، برقراری گفتگو بین مردم عامه و نخبگان و ورود آنها به حوزه های عمومی جامعه است.

به همان میزان که برای مسائل مختلف اعم از سیاسی، فرهنگی و ورزشی اهمیت قائل هستیم برای مسائل محیط زیستی نیز نگرانی داشته باشیم.

باید گفت که نحوه مواجهه و گفت وگوی ما با طبیعت به همان اندازه مهم است که گفت و گوی ما درباره یک رویداد بزرگ سیاسی، فرهنگی یا ورزشی و واکنش ما نسبت به آن.

در سطح کلان تر نیاز است از کشورهایی که اقلیم مشابهی دارند و یا با مسائل محیط زیستی مشابهی مثل ما روبرو بوده اند، یاد بگیریم و توسعه خود را براساس ظرفیت های محیط زیستی و سازگار با آن قراردهیم.

همچنین نخبگان جامعه میتوانند براساس یک امر گفتگومحور، اقدام به تبدیل این مسائل به مساله جدی فکری و اجتماعی کنند. میتوان به مسائل محیط زیستی کوچکتر واکنش نشان داد و آنها را تبدیل به یک مساله عام تر کرد و انعکاس داد.

امروزه ما بیش از هر زمان دیگری نیاز به بازنگری درباره نگاه مان به طبیعت و مسائل اقتصادی و توسعه ای مرتبط با آن داریم بلکه بتوانیم از وقوع فاجعه مشابه جلوگیری کرده یا خسارت ناشی از آن را به حداقل برسانیم.

نویسنده: حبیب هاشمی(آبین)، کارشناس ارشد جامعه شناسی

لینک کوتاه : https://mongashtpress.ir/?p=3564

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.