تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ 20 رمضان 1445 Friday, 29 March , 2024
12

🔸اهواز عيد ندارد/ 📝محمد مالی

  • کد خبر : 738
  • ۰۱ تیر ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۴
🔸اهواز عيد ندارد/ 📝محمد مالی

 🔴گزارش يك مرگ: 🔸اهواز عيد ندارد 📝محمد مالی 🔻تامل اول: “محله نتساريم نوار غزه، ٣٠ سپتامبر ٢٠٠٠”. جمال، فرزندش را در پناه ديوار و بشكه و تنِ خود نهاده و با دست، سرباز اسراييلي را به توقف باران گلوله فرا مي خواند. آن سوتر “طلال ابورحمان” از شبكه “France ۲” به ضبط حادثه مشغول است. […]

 🔴گزارش يك مرگ:
🔸اهواز عيد ندارد

📝محمد مالی

🔻تامل اول: “محله نتساريم نوار غزه، ٣٠ سپتامبر ٢٠٠٠”.

جمال، فرزندش را در پناه ديوار و بشكه و تنِ خود نهاده و با دست، سرباز اسراييلي را به توقف باران گلوله فرا مي خواند. آن سوتر “طلال ابورحمان” از شبكه “France ۲” به ضبط حادثه مشغول است. غباري برمي خيزد، صدا مي نشيند، طلال چشم از دوربين بيرون مي كشد، “محمد الدُرِّه” جان مي دهد، تصاوير حالا به دنيا شليك مي شود، قلب جهان اما به درد مي آيد.

 

🔻تامل دوم: ساختمان شهرداري “سيدي بوزيد” در ٣٥٠ كيلومتري پايتخت تونس،١٧ دسامبر ٢٠١٠”.

“محمد بوعزيزي” صبح جمعه مثل همه روزهايِ هفت سال گذشته، گاري سبزي خود را برداشت و به ميدان رفت، ماموران شهرداري رسيدند و كسب و كارش را ضبط كردند مثل همه روزهايِ هفت سال گذشته، اما اين بار ناسزا گفتندش، سيلي زدندش و و به سخره گرفتندش و به جايي نرسيد ناله و شكايتش. پس نفت خريد همه دار و ندارش و زبانه آتش كشيد به جانش و اين گونه شد جهان عرب تشنه انتقامش و آه از بهارش.

 

🔻تامل سوم: اهوازِ سوزان خردادي، زردشت، گلدشت، زرگان، عين دو، علي آباد، كوي منابع طبيعي و شايد هر جاي ديگر چه تفاوتي دارد اين تنها زمان است كه تغيير مي كند، درد اما يكي است، اين بار ١٥ژوئن ٢٠١٧.
اين ضحاك خفته در عمق چاه فاضلاب نيست كه كودكانمان را مي بلعد اين جهالت ماست، اين فراموشي ماست، اين سكوت لعنتي ماست.
يك روز محمد امين ٤ ساله رامشيري، روز ديگر سيد مصطفي ٣ ساله خرمشهري، يك روز پسر ٦ ساله آباداني و روز ديگر اسماعيل ٢ ساله بندر امامي، و حالا “علي بروايه” تراژيك ترين كودكانه ممكن را رقم مي زند.
او دست آخر، كاراكتر “فيلم اهواز” بود كه اين بار “مرگ” را به بازي گرفت و ناگهان خود جان داد بيرون كادر.

 

🔻پي نوشت:حقيقتا اين روزها در خود مي پيچيدم و در برابر مصيبت “علي بروايه”، زبان قلم را به “روزه سكوت” فرا مي خواندم، لعنت به من! اعتراف مي كنم: تراژدي “علي بروايه” سه ساله از قلم “محمد مالي” بسيار بزرگ تر بود. حالا اما خميده و هنوز داغدارم. آخر اين تن معصوم و جسم كوچك “او” نبود كه درون كانال بي تدبيري فرو افتاد، اين “ما” بوديم كه سرنگون مي شديم، اين مصيبت، حكايت ماست، قصه اهواز است.

🔻راستي، شهري كه فراموشي هاي بزرگ دارد مستحق مصيبت هاي بزرگ است.
شهري كه “علي بروايه” ندارد، عيد ندارد.

 

لینک کوتاه : https://mongashtpress.ir/?p=738

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.