تاریخ : پنج شنبه, ۳۰ فروردین , ۱۴۰۳ 10 شوال 1445 Thursday, 18 April , 2024
15
مسولین به فکر باشند

تظاهر به ندیدن، به معنی نبودن یا حل مساله نیست

  • کد خبر : 5296
  • ۲۸ آذر ۱۳۹۹ - ۱۷:۳۴
تظاهر به ندیدن، به معنی نبودن یا حل مساله نیست
حبیب هاشمی فر: تکثر خودکشی نوجوانان دختر و پسر در رامهرمز و باغملک به فواصل کوتاه در ماه های گذشته در رسانه ها بازتاب زیادی پیدا کرده است

نویسنده: حبیب هاشمی فر، کارشناس ارشد جامعه شناسی 

تکثر خودکشی نوجوانان دختر و پسر در رامهرمز و باغملک به فواصل کوتاه در ماه های گذشته در رسانه ها بازتاب زیادی پیدا کرده است. از منظر جامعه شناسی  خودکشی(suicide) دارای مفهوم و اَشکال خاص تئوریک است که خودکشی کودکان و نوجوانان با هیچکدام مطابقت ندارد. شاید دراین جا بتوان از مفهوم “قتل اجتماعی”سخن گفت. تقلیل این نوع مرگ به خودکشی، تقلیل آن به دستان کودک یا نوجوانی ست که خود قربانی اجتماع بزرگترست. واکنش و راه حل ناپخته مقامات در قبال تواتر این خودکشی ها خواندنی ست؛ یکی دستور داده که رسانه ها خبری درین رابطه منتشر نکنند، مبادا وجهه شهر مخدوش شود. این اظهارنظرها در باب آسیب های خودکشی، آزارها، خشونت های فیزیکی و کلامی و… را باید در یک قاب بزرگتر دید؛ در رویکردِ فرهنگ خودسانسوری که از مسائلش حرفی نمی‌زند و سعی در پنهان کردن آنها دارد، گویی تظاهر به ندیدن به معنای نبودن و یا حل مسئله است. با نگاهی به گفته مسئولان میتوان فهمید علیرغم آمار و ارقام موجود، هنوز برایشان به اثبات نرسیده که مشکلات نوجوانان و کودکان، جزء آسیب‌ های اولویت‌ دار باشد. اظهارنظر مقامات به رغم رقت‌ انگیزی‌‌ِ تأسف‌بارش گویای حقیقتِ سیستمِ زمینگیری است که هنوز حتی نمی‌تواند مسئله را به درستی ببیند – فقط ببیند، همین –و وجود آن را به رسمیت بشناسد و مثل همیشه، از سر استیصال و بی‌چارگی، علاجی به ذهنش نمی‌رسد. هر کسی کوچکترین اطلاعی از حال و روز مدارس داشته باشد، نه فقط مدرسه، که کوچه و خیابان و بعضاً خودِ خانواده نیز، می‌تواند به فرهنگِ تحکم آمیز، ناقض و تجاوزکارانه‌ی حاکم بر این فضاها شهادت بدهد. به سهولت می‌توان نشان داد که ترومای آزار این فرهنگ تا چه حد در میان کودکان و نوجوانان فراگیر است. اما رویکرد ما، نه از سر خطاپوشی، که از سر خودسانسوری محض، بر یکایک این آسیب ها سرپوش می‌گذارد و این زخم مُنتشَر را پنهان میکند تا دست‌کم خود باورش شود که کلیشه‌ ایی که از معصومیت خویش ساخته، چیزی بیش از یک دروغ بزرگ است. نظام فرهنگی ما، چیزی چون «شجاعتِ گفتنِ حقیقت» ندارد و بشدت از جسارت رودررویی انتقادی با خود تهی است. در اینجا اول از هرچیز به «گفتنِ حقیقتِ خودم به خودم» فکر می‌کنم، آن هم نه یک “خود فردی” که یک “خود اجتماعی” که عمیقاً در تاریخ و فرهنگ و زیست‌جهان(محلی) ریشه دارد و در متن آن شکل گرفته و بالیده است.

ویتگنشتاین زمانی نوشت: «اعتراف می‌باید گامی در راه یک زندگی تازه باشد». سوژه‌ای که جسارت آن را دارد تا حقیقت را بگوید، چه حقیقتِ خودش و چه حقیقتِ وضعیتی که خود بخشی از آن است، پیشاپیش متقاعد شده است که دیگر نمی‌تواند در قبال آنچه جریان دارد خاموش باشد، که باید سکوتش را بشکند و لب به سخن باز کند تا آنچه هست، با همه‌ی تلخی اش، بیرون بریزد و علنی شود. با این تفاصیل، پنهان‌کاری سیستماتیک فرهنگ ما در قبال حقیقتِ مسائل خود، در واقع چیزی کمتر از هراس ریشه‌ای آن از طرف‌شدن با خودش نیست. از آنجایی که هیچوقت شجاعت رودرویی معترفانه با آن را نداشته‌ایم و در عوض، ترجیح داده‌ایم رو بگردانیم و وجودش را کتمان کنیم، نه تنها راه و روش طرف‌شدن با آنها و خلاص‌شدن از شرشان را نیاموخته‌ایم بلکه بدانها دامن زده‌ایم. تا جایی که به آسیب های اجتماعی مربوط می‌شود اولین گامِ مواجهه‌ی انتقادی با آنها که در عین حال شجاعانه‌ترین گام هم هست، گفتن بی‌ پرده و روایت‌کردن بی‌سانسور آنهاست. قبل از هر چیز باید در سطح خودآگاه جمعی‌مان اذعان کنیم که چنین مسائلی نه در مقام یک استثنا یا تصادف که در مقام یک قاعده‌ی جاافتاده‌ی از فرط تکرار و انتشار، «طبیعی» وجود دارد. فاجعه‌ی خودکشی های اخیر باید ما را از چُرت و غفلت بیدار کند و هشدارمان دهد که یک جای کار، بدجور لنگ می‌زند. چنین فاجعه‌ای باید دیوارهای بالا بلند حاشا و انکار را فروبریزد و به شناخت “مسئله” بیانجامد و از نظام قدرت حاکم در مدارس، از بی‌خبری کودکان و نوجوانان تا شکل‌گیری روابط فرادست-فرودست در رابطه‌ی معلم و دانش‌آموز و والدین و فرزند یا در میان خود دانش‌آموزان، از قیاس های پایان ناپذیر و فروریختن مرز واقعیت و فراواقعیت در ذهن نوجوانان و از خیلی مسائل دیگر پرده بردارد و درباره‌ی آنها به صراحت حرف بزند.این شناخت باید سهمی در مسئله‌سازی از حادثه و بدل‌ساختن آن به موضوعی برای چاره‌اندیشی عمومی بازی کند و نه برخلاف، با حذف شتابزده‌ی صورتِ مسئله، بنا به یک رسم تاریخی صحنه را از عوامل مثلا مزاحم، پاک کند تا همگان باور کنند که اصلاً اتفاقی نیفتاده است و باز روز از نو و روزی از نو…

لینک کوتاه : https://mongashtpress.ir/?p=5296

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.