محمد پندش در دوران کودکی

مرحوم کربلایی محمد پندش در سال ۱۳۴۸ در روستای رودزیر از توابع بخش صیدون در خانواده مذهبی و با اصالت متولد شد، وی داری ۴ برادر و یک خواهر بود، محمد دومین فرزند خانواده بود، و خود نیز دارای هشت فرزند (چهار پسر و چهار دختر) می باشد، بعد از اینکه وارد دبستان شد و جزء دانش آموزان ممتاز بود، ولی به دلیل کمبود امکانات و وضعیت مالی از ادامه تحصیل باز ایستاد، از همان کودکی فردی باهوش پرتلاش و خوش اخلاق بود ، با توجه به اینکه در خانواده مذهبی زندگی می کرد و خانواده وی از جمله پدربزرگ و عموی او با مسائل مذهبی و قرآن سرکار داشتنند هم با این مسائل کاملاً آشنایی پیدا کرد، به مذاهب اسلامی  اعتقاد و آشنایی بالایی داشت.

محمد پندش در قبل از انقلاب و جنگ تحمیلی

 در‌ سال ۱۳۵۷ در پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره) تعدادی از این اعلامیه ها بدست خانواده مرحوم می رسد و با پخش اعلامیه ها توسط خانواده ایشان از جمله عموهاش در روستا های اطراف از جمله  اعلاء و پاسگاه محل به پخش اعلامیه های امام خمینی می پردازند، که رئیس پاسگاه و مامورین به دنبال خانواده ایشان در روستای رود زیر میآیند تا ایشان و عموها و پدرش را دستگیر کنند، که سرانجام ایشان همراه با پدر و عموهاش موفق می شوند از دست مامورین در امان بمانند و تا مدت سه ماه از سال را باسخت ترین شرایط در کوه های امام زاده عبدالله بسر می برند؛ تا اینکه با تصمیم گیری مردم و جوانان انقلابی رودزیر از جمله شهیدان گرانقدر انقلاب احمد داورپناه و اسکند جاویدان در تاريخ ۱۵دی ماه تدارک راه هپیمایی را می بینند ومرحوم  محمد پندش با سن کم در این راهپیمایی شرکت می کند و همراه با سایر مردم شعار مرگ بر شاه، الله اکبر سر می دهد و هیچگونه ترسی هم به خود راه نمی داد تا اینکه مامورین ستم شاهی به تظاهرات کنندگان حمله میکنند و با شلیک گلوله به سمت آنان سرانجام احمد داورپناه و اسکندر جاویدان به شهادت میرسند و مامورین توسط مردم به درک واصل می شوند، و سرانجام با شروع جنگ تحمیلی و با آن حس انقلابی و روحیه بالایی که داشت در اولین فرصت با سن سال کم و جثه ای کوچک که داشت توانست با زیرکی مسئولین اعزام نیروها را متقاعد کند و به جبهه اعزام شود که در اولین اعزام با نشان دادن خود توانست، نظر فرماندهان و همرزمان را به خود جلب کند و زبانزد همه فرماندهان و همرزمان خود قرار گیرد که در طول هشت سال دفاع مقدس طی هشت عملیات از جمله خیبر و بیت المقدس والفجر ۴و۵ و….شرکت کرده و در طول این عملیات بهترین آرپی جی زن شناخته می شد ، همین امر باعث شد که چندین تانک دشمن را منهدم کند و یکی از تاثیر گذارترین کسانی در پیروزی های عملیات های مختلف بر علیه دشمن بود و درطول این دوران علاوه بر بسیجی بودن به دلیل رشادتهای فراوان به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمد ولی همیشه خود را یک بسیجی می دانست و طی چند مرحله عملیات دچار مجروحیت شدیدی شد ولی دست از جبهه نمی کشید و روز به روز شجاع ترمی شد و به امام و آرمان های انقلاب علاقه ی زیادی پیدا می کرد و تا اینکه با اتمام جنگ تحمیلی به خدمت پاسداری ادامه داد و تا بازنشستگی هم دست از سپاه و بسيج برنداشت و با دعوت نیروهای سپاهی درگردان های عاشورا انصار و غیره فعالیت های زیادی نمود و هیچگاه دیده نشد که دست از فعالیت هایی که در راستای انقلاب هست بردارد و مثل اینکه هیچگاه بازنشسته نشد و تازه اول فعالیت هاش شروع شده بود.

محمد پندش در مقابله با تکفیری ها

 باحمله تروریستی های تکفیری  به سوریه طی سه مرحله داوطلبانه به اصرار خودش اعزام شد که در کنار دوستان و همرزمان دوران دفاع مقدسش از جمله شهیدان گرانقدر سرادران شهید محمد رضا علیخانی و فرامرز رضازاده به درجه رفیع جانبازی طی دو مرحله در خاک سوریه نائل گردید.

که باز در طول مدت سه دوره در سوریه بعلاوه بر جنگ رودرو دادن  شکست سنگینی به داعش به آموزش نیروهای فاطمیون، زینبیون و در شهرهای حلب، حمص و. ..  می پرداخت و بعد از بازگشت ازسوریه مورد علاقه زیادی از دوستان و همکاران و مردم قرار گرفت و تا قبل از وفاتش مشغول فعالیت های از جمله تشکیل کنکره شهداء، دیدار با خانواده شهدا و محفل انس با قرآن شد؛ وی راوی جبهه و جنگ در محافل و مجالس عمومی و مدارس بود و برای راهیان نور در مناطق مختلف جنگی روای گری می کرد و همچنین در بوجود آمدن سیل سال گذشته مسئول جمع آوری کمک های سیل زدگان شد و خود شخصاً طی چندین مرحله به مناطق سیل زده سفر کرد و کمک های مردمی رابه آنان میرساند و در سیل بند به آنها کمک می کرد، خلاصه مرحوم پندش یکی از افراد تاثیر گذار در کارهای خیر و حل اختلافات محلی بود در کارهای خیر پیش قدم بود، درکارهای عمران و آبادانی پیگیریی می کرد ، مرحوم علاوه بر فعالیت های نظامی به فعالیت های اقتصادی می پرداخت در فعالیت های اقتصادی باعث بوجود آمدن اشتغال برای حداقل ۵۰ نفر به صورت متسقیم وغیرمستقیم گردید،

سرانجام درسحرگاه یک شنبه ۶ رمضان ۲۲ اردیبهشت ماه ۹۸ بر اثر حادثه تصادف رانندگی به لقاء الله پیوست.

روحش شاد یادش گرامی باد

نویسنده: اسحق پندش